unavailable
unavailable
نخستین موج فمینیسم در اواخر قرن نوزده با ویژگی تلاش برای کسب حقوق مساوی به ویژه حق رأی پدید آمد. فمینیسم لیبرالی در این مرحله با استدلال بر اشتراک ماهیت انسانی یا «جوهره مشترک انسانی » یا برتری ارزشهای زنانه و با صرف نظر از تفاوتهای جنسیتی، به دنبال برابری منزلت و نقش زن در مقابل مرد، بود. حوزه فعالیت موج دوم به عرصه های مختلف خانواده، کار و نظریه پردازی در حوزه علوم انسانی تعمیم یافت. موج سوم هم بیشتر از دیدگاه پست مدرن، تحولات نظام سرمایه داری و رویکرد افراطی موج دوم متأثر است. در این سه موج عدالت جنسیتی جایگاهی ندارد و با تکثرگرائی نمی توان مبنائی برای عدالت ترسیم نمود. در این نوشتار ضمن نقد و بررسی نظریه تساوی به تبیین دیدگاه اسلامی و شاخصه های عدالت جنسیتی پرداخته و معلوم می شود در اسلام درحالیکه تفاوت ها نادیده گرفته نشده، تبعض هم تجویز نمی شود.
«عدالت» از حیث مفهوم شناختی، به معانی: تعادل و توازن، تساوی در شرائط مساوی، تفاوت در شرائط متفاوت، دادن حق هر صاحب حقی و قرار گرفتن هر چیزی در جای خود می باشد. در این نوشتار مفاهیم و مبانی «عدالت » و «جنسیت » و ترکیب «عدالت جنسیتی » از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری مورد بررسی قرار گرفته و معلوم می شود، یگانه مرجع حقوقی نظام آفرینش، غایتمندی فعل الهی، رابطه وثیق حق و تکلف، حق و عدالت، وحدت انگاری عالم وجود و نسبت طبیعت و فطرت انسانی نظام ارزشی اسلام در جریان «عدالت جنسیتی» معنا و مبنای خود را نشان می دهد؛ مساوات ملازم بلکه متحد با عدالت و عدالت ریشه در تساوی دارد تا نفی تبعیض در آن یک اصل اصیل و قطعی باشد و «تشابه» اساسا موضوعیت ندارد؛ اگر چه مساوات مطلق غیرممکن و مطلوب هم نیست؛ زیرا تفاوتهای طبیعی و اکتسابی چنین حکم می کند.
عدالت جنسیتی به معنای رعایت تناسب زنان و مردان در دسترسی به همة امکانات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است به گونه ای که در حق هیچ کدام ستم یا اجحافی نشود. اشتغال نیز عمدتاً به کارهای تمام وقت، دارای مزد و بیرون از خانه اطلاق می شود. در این مقاله با نگاهی علمی به موضوع اشتغال از دیدگاه اسلام پرداخته شده و دیدگاهها و نظریه های جامعه شناسان و فمینیست ها نیز مورد نقد و بررسی قرار گرفته و معلوم می شود؛ اشتغال زنان حقی است که تحت ضوابط کلی اشتغال می باشد. این ضوابط عبارتند از: تناسب شغل با ویژگیهای زنانه، رعایت حجاب، عفاف و عدم اختلاط، عدم تعارض شغل زن با حقوق شوهر و وظیفه مادری؛ بر این اساس شاخص عدالت جنسیتی در اشتغال زنان از دیدگاه اسلام همان رعایت معیارها و موازین اسلامی می باشد. در این نوشتار الگوی اشتغال نیمه وقت زنان که تناسب با عدالت جنسیتی دارد، برای زنان پیشنهاد شده است.
اغلب جریانات فکری فمینیستی به ویژه فمینیست های فرامدرن بین دانش و معرفت زنانه و مردانه تفکیک کلی قائل می شوند و معتقدند بسیاری از دانش ها و معرفت شناسی های رایج با رویکردی مردانه سرشته شده و معتقدند در عدالت جنسیتی باید همه سطور دانش و معرفت بر اساس توجه به مسائل جنسی و جنسیتی بازخوانی شود. در این نوشتار مبانی معرفت شناسی این دسته از فمینیستها، با تأکید بر مباحث قرآنی (در حوزة معرفت شناسی قرآنی، شناخت شناسی شناختی قرآن و الگوی خاصی از معناشناسی قرآنی) نقد گردیده و آراء اندیشمندان مسلمان نظیر ملاصدرا، سهروردی و ابن عربی، مبنای تفکیک کلی بین دانش و معرفت زن و مرد نقد و تحلیل شده و معلوم می شود عدالت جنسیتی، مقتضی جدا نمودن معرفت زن از معرفت مرد نیست.
«لیندا نیکلسون» در مقاله خود با عنوان «جنسیت» به تفکیک میان دو واژه «جنس» و «جنسیت» پرداخته و تعارض بنیادین میان دو دیدگاه فمینیسم و ذات گروی را مطرح می کند. وی با طرح چندین ایراد هک توسط فمینیست ها مطرح شده است به بحران تعریف «زن» می پردازد و در نهایت راهی برای برون رفت ارایه می کند. در بخش دوم ضمن نقد دیدگاه های فمینیسم که در مقاله نیکلسون بیان شده، به تبیین دیدگاهی با عنوان «ذات گروی الهی» پرداخته شده است. این دیدگاه مبتنی بر حقوق طبیعی و تفاوت های واقعی میان دو جنس زنانه و مردانه بوده و معتقد است باید نقش فطری زنانگی و مردانگی را پذیرفت؛ این دیدگاه در واقع عبور از ذات گروی طبیعی به ذات گرویِ الهی بوده و تناسب با عدالت جنسیتی را در نظر دارد.
تصمیم گیری و تعیین قوانین و مقررات جامعه ها به فرمان خداوند یکتا و خالق انسان هاست که به عهده پیامبران خود و جانشینان آنها نهاده است تا اوامر الهی و احکام و قوانین را در جامعه پیاده نمایند. پذیرش و عدم پذیرش حکمرانی فرستادگان الهی، نقش سیاسی هر فرد در جامعه است. زنان مسلمان با پذیرش دین اسلام و نبوت و رهبری رسول خدا (ص)، اطاعت آن حضرت را گردن نهاده و در فرمایشات و حرکت های سیاسی آن جناب با همراهی یا عدم همراهی، مشارکت یا مخالفت خود را ابراز داشتند. این مقاله به تبیین حرک تهای سیاسی زنان صدر اسلام پرداخته و نمونه های همراهی یا عدم آن را با رهبری جامعه نشان داده است.
تحقق عدالت در رویکرد سیاسی اسلام که همواره براساس قابلیت ها و توانمندی های ذاتی هر یک از دو جنس، در ضمن یکتا انگاری هر دو جنس در عرصه حقوق انسانی، تکالیف و وظائف متناسب با آن را بر دوش زن و مرد می گذارد، اقتضای آن دارد تا در شرایطی که ویژگی های انسانی در معادلات سیاسی تأثیرگذار است، هر دو جنس یکسان و فارغ از تفاوت های موجود در عرصه عمومی و سیاست حضوری فعال داشته باشند. این نوشتار در راستای تبیین محوریت مقوله عدالت در تأمین پیوند جنسیت با عرصه سیاست، نخست معنا و مفهوم عدالت در رویکرد جنسیتی و در ادامه مسئولیت های فردی و اجتماعی زنان را تبیین نموده و برخی از شبهات پیرامون عدم حضور سیاسی اجتماعی زنان را بیان و پاسخهای مستدل به آن داده شده است. به نظر می رسد، بهترین راه برای تحقق عدالت جنسیتی، پذیرش نقش اجتماعی زن در کنار توانمندی های سرشار وی در عرصه خصوصی است که زمینه ساز تعامل جنسیت با سیاست می باشد.
unavailable
unavailable