unavailable
unavailable
امروزه مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی است و بررسی آن به عنوان یک مسئله ی علمی و در حال گسترش در ایران حائز اهمیت است. بر این اساس این مطالعه به بررسی رابطه ی مصرف گرایی با رسانه های ارتباط جمعی پرداخته و با استفاده از نظریه و مدل ارتباطی اقناع به مطالعه ی نقش کانال های ارتباطی و جنسیت مخاطبین پیام در مصرف گرایی پرداخته است. روش استفاده شده به صورت پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه و نمونه ی مورد مطالعه 400 نفر از جوانان (29-18) ساکن در شهر شیراز بوده که با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین میزان استفاده از رسانه های جمعی و مصرف گرایی بر حسب جنسیت رابطه وجود دارد و در این میان مردان به دلیل آنکه بیشتر از رسانه های ارتباط جمعی استفاده می کنند مصرف گراتر از زنان می باشند.
در یک دهه ی اخیر، تغ ییرات ژرفی در سبک زندگی یا سیاست های زندگی روزمر ه در میان زنان ایرانی رخ داده که نه تنها در الگوی کالاهای مصرفی آنها، بلکه در مصرف نشانه ها، مکان ها، فضاها و زمان های خاص نیز متبلور است؛ به گونه ای که می توان از اقتصاد نشانه ها صحبت کرد. از این رو، مقاله ی حاضر به بررسی کیفی جهان زیست زنان در یکی از پاساژهای مجلل و بزرگ شیراز می پردازد. در این مطالعه، طیفی از نظریه های مرتبط با مصرف، جنسیت و هویت به کار رفته اند؛ روش شناسی این مطالعه از نوع کیفی بوده و از روش مردم نگاری برای اجرای عملیات تحقیق استفاده شد. روش های گردآوری اطلاعات عبارت اند از مشاهده ی مشارکتی و مصاحبه ی نیمه ساخت یافته با 31 نفر از زنان فروشنده خریدار. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد و داده های گردآوری شده از طریق روش تحلیل موضوعی یا تماتیک تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان داده اند که پاساژ صرفاً مکان مصرف کالاهای متعارف نیست، بلکه فضایی نشانه شناختی و نمادی شده برای مصرف نشانه ها، کیچ، مصرف تظاهری، پرسه زنی، هویت یابی، مقاومت و تمایز جنسیتی و دوستیابی است. از این منظر، مصرف کالاها در بسیاری موارد یکی از رفتارهای حاشیه ای و فرعی در فضای پاساژ است.
مصرف مدار بودن هویت و بدن مدار بودن مصرف در جامعه ی نوین باعث شده است رفتارهایی چون انجام جراحی زیبایی به یکی از کنش های شایع تبدیل شود. در این پژوهش،تلاش شده است با پیوند موضوعاتی چون بدن، زیبایی، مصرف، سبک زندگی، طبقه و پایگاه، انجام جراحی زیبایی به عنوان یک رفتار مصرفی و اندام های جراحی شده به عنوان یکی از نمادها و نشانه های پایگاه بررسی شود. حجم 140 نفری نمونه ی تحقیق شامل افرادی است که بدون داشتن نقص یا مشکل پزشکی، در مقطع دو ماهه ی این بررسی اقدام به عمل جراحی زیبایی کرد هاند. ابزار گردآوری داد هها در این پیمایش پرسشنامه بوده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد اکثریت افرادی که به جراحی زیبایی اقدام کرده اند زن، غیر متأهل، و متعلق به طبقات و پایگا ههای متوسط رو به پا یین و پا یین جامعه بوده ولی واجد سطح متوسط بالا و بالایی از مدیریت بدن هستند. بر اساس نظرات راهنما و نتایج این تحقیق می توان گفت: (1) انجام جراحی زیبایی به عنوان یک رفتار مصرفی منزلت بخش مختص به اقشار ممتاز جامعه نیست و در میان اقشار پایین تر جامعه نیز فراگیر شده است؛ (2) اکثریت یافتن اقشار پایین تر از متوسط در بین متقاضیان زیبایی کلینیکی می تواند بیانگر اهمیت اجتماعی زیبایی و تمایل این افراد جهت کسب موقعیت بالاتر و دستیابی به احترام بیشتر باشد؛ (3) رفتارهای معطوف به زیبایی و جذابیت بدنی به عنوان بخشی از یک سبک زندگی می تواند تمایزبخش اقشار مختلفی باشد که واجد تعلق طبقاتی و پایگاهی واحدی هستند.
مفاهیم زیبایی و آرایش در جامعه ی معاصر پیوند تنگاتنگی با جنسیت پیدا کرده است. بر این اساس اغلب نظریه پردازان فمینیست بخشی از تلاش های نظری خود را معطوف به همین بحث کرده اند. در این مقاله با توجه به اهمیت این بحث، مفهوم زیبایی به صورتی مختصر کنکاش شده و سپس با استدلالی در خصوص اینکه به باور عموم مردم زیبایی را می توان با پول و تلاش فردی به دست آورد به بحث آرایش و جراحی زیبایی و تاریخچه ی این دو مقوله در جهان و ایران پرداخته شده است. در بحث ایران به نقش رسانه ها و مطبوعات در خصوص ورود فرهنگ زیبایی غربی به ایران صحبت شده است و سپس به آمار مصرف لوازم آرایشی و نیز اقدام به اعمال جراحی در جهان و ایران و روند رو به رشد آن اشاره شده است. در بخش نظریات، سه رویکرد در ارتباط با فرهنگ مصرف لوازم آرایشی مطرح شده اند سپس در ارتباط با جراحی زیبایی نظریات فمینیستی موافق و مخالف آورده شده اند. در نهایت نتیجه گیری از بحث ها ارائه شده است.
اهمیت یافتن بدن و متعاقب آن بازتابی شدن هویت بدنی افراد از پیامدهای اساسی جامعه ی مصرفی است که در آن افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن خود مبادرت به ساخت بدن اجتماعی یعنی بدنی که از نظر وضعیت ظاهری، آرایشی و پوششی مقبول نظام اجتماعی است، می نمایند. در این تحقیق عوامل اجتماعی مؤثر در این پدیده بررسی شده است و با استفاده از روش پیمایشی از مجموع 6000 دانشجوی دختر دانشگاه مازندران بر مبنای فرمول کوکران 400 نمونه به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. دیدگاه های نظری فمینیسم سوسیال، نظریه ی فوکو، گیدنز و گافمن راهنمای آزمون فرضیات تحقیق می باشد، برای سنجش روایی و پایایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار صوری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد عوامل مستقیم مؤثر در مدیریت بدن عبارت اند از: مصرف گرایی (0/56 =r)، فشار اجتماعی (0/61 =r) و مصرف رسانه ای (0/42 =r). این سه عامل 83 درصد تغییرات متغیر وابسته را تعیین می نمایند.
هنر در عا مترین تعریف خود، ظهور و تجلی استعدادهای فطری و زیبایی طلب انسان در قالب آثار هنری است؛ مفاهیمی که به تمامی، ذاتیِ انسان محسوب می شوند. حال آیا می توان هنر را، که با مفاهیمی چنین هویت می یابد، با جنسیت، که یک عَرض محسوب می شود، مرتبط دانست؟ آیا می توان جنسیت را عاملی در ایجاد تمایز میان مفهوم و مصادیق هنر برشمرد؟ و یا می توان با استناد به جنسیت، به تمایز میان هنرها قائل شد و هنر را به هنر مردان و هنر زنان تقسیم کرد؟ آیا شرایط فرهنگی، مواضع ایدئولوژیک و جایگاه اجتماعی در مفهوم هنر و نسبت آن با جنسیت (به ویژه زن) تأثیرگذار است؟ آیا قوانین و حدود فقهی در قلمرو هنر، جنسیت را عاملی تعیین کننده در صدور احکام متفاوت نسبت به زن و مرد می داند؟ این مقاله با تبیین مفهوم هنر و ماهیت آن در ساحت فلسفه ی هنر و نیز تعالیم اسلامی سعی دارد، مفاهیم مرتبط با نسبت زن و هنر را مورد بحث و تأمل قرار دهد و جوابی برای سؤالات فوق بیابد.
این پژوهش با هدف تحلیل تطبیقی اثر مهاجرت در سطح دینداری و اولویت های ارزشی دختران و پسران انجام شده است. جمعیت آماری مورد پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر دوره ی متوسطه ی شاهی نشهر و خمینی شهر،در سال تحصیلی 1387 می باشند. روش تحقیق نیز از نوع توصیفی، علّی- مقایسه ای است. نتایج به دست آمده نشان داد که میانگی نهای ابعاد دینداری، سطح دینداری و اولویت های ارزشی در بین دو گروه دختر و پسر مهاجر (دانش آموزان شاهین شهر) و دختر و پسر بومی (دانش آموزان خمینی شهر) متفاوت و معنادار است. لذا به نظر می رسد مهاجرت به عنوان یکی از عوامل مؤثر در سطح و وضعیت دینداری بوده است.
unavailable
unavailable